صحبتِ جانانه



بنظرم شیر بیشه ی محبت های آدمیزادی کسیه که بعد از طی کردن درست و مبتنی با مسیر رشد و کمال محبت های والد و مولودی و هم خون و هم شیری، به بلوغ باهم بودن رسیده باشه. و مچی محکم تر از مچ همسر برای خوابوندن در این میدان مجوی.

 

+جدا اگر من از ضایعات خلقت و بی شأن و بی لیاقت بدونم خودم رو کفر نکردم!؟

+مگه میشه میل رفتن به مقصدی در اقتضای حق رو داشته باشی ولی راهی برای رسیدنش نباشه!؟


خانم ص، مسئول آموزش ماست. یک خانم بسیار بسیار منظم و مهربان. دوسال پیش تا حالا هر ترم دوبار به من زنگ زده و اول حال خودمو بچه م رو پرسیده و بعد از اینکه این ترم شرایط دانشگاه و من چیه و باید چکار کنم و کدوم استاد چطوریه و کدوم امتحان با کدوم تداخل داره و. به من اطلاع داده، و در مقابل حواس پرتی و بی نظمی من هیچ رفتاره مارو باش به فکر کی هستیم» گئنه ای ازش ندیدم.

ترم سه که کلی کمکم کرد انتخاب واحدم کان لم یکن بشه و مرخصی برام رد بشه، بدون اینکه من حتی به دانشکده پا بذارم.

ترم های بعد هم همینطور

مثل یک مادر فوق العاده منظم و با وجدان حواسش به تک تک دانشجوهاش هست.

حتی برای دکتری کلی راهنماییم کرد که چه مدلی پایان نامه بگیرم که مصاحبه خوبی داشته باشم.

این ترم هم که بعد از چهارترم مرخصی و دوری از دانشگاه باید برم به آغوش علم و دانش برگردم به حول و قوه ی الهی، از دوهفته پیش بهم زنگ زده و ریز به ریز بهم گفته روز 12شهریور 6صبح یادت باشه انتخاب واحد کنی و به چه ترتیبی هم اینکارو بکنی.

حالا ساعت12 زنگ زده میگه فکر می کنم یادت رفته خانم ر، زنگ زدم بگم استرس نداشته باش تا فردا وقت داری، هر مشکلی داشتی بهم زنگ بزن.

در مقابل اینهمه نظم و بزرگواری او شرمنده ام.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بلوچ الف پروژه اسکرچ نمونه سوالات آزمون متقاضیان اخذ پروانه کارشناسی رسمی دادگستری سال 1399 +پاسخنامه مرکز تولید،واردات و فروش انواع راهبند اتوماتیک سگ پامرانین به روز با قرآن وبلاگ شخصی احمد عصمتی هایپرصنعت NASIME FUN عروس ایرانی